وبلاگ آرشیت – نرم افزار خیریه ها

مددکاری اجتماعی و اهمیت آن در موسسات خیریه

از زبان ایرج اسدی آرا (مدیر بخش مددکاری اجتماعی )

  • آنچه در چنین موسسه‌ هایی بسیار حائز اهمیت است به خدمت گرفتن مددکاری اجتماعی است.

تا جایی که اطلاع دارم از زمان تاسیس موسسات خیریه در کشور اقدامات مددکاری کمابیش وجود داشته، اما نه به معنای کارشناسی و حرفه‌ای، درواقع این فعالیت‌ها جایگاهی جنبی یا به اصطلاح سنتی داشت و افراد دلسوز و متعهد که با موسسه همکاری می‌کردند اقدامات مددکاری را  انجام می‌دادند.

درک مددکاری اجتماعی در بعد حرفه‌ای در موسسات خیریه

خوشبختانه این روزها موسسه با تغییر رویکرد ضرورت پیاده سازی مددکاری اجتماعی در بعد حرفه‌ای را درک کرده و در پیش گرفته است.

عمدتا مددجویان موسسات خیریه دارای پیچیدگی‌های خاصی هستند به این معنا که این افراد فقط یتیم یا بی‌بضاعت نیستند و معمولا گرفتاری‌های خانوادگی و اجتماعی نیز دارند.

بدسرپرست بودن مشکلات بسیاری برای کودکان به همراه دارد که نیازمند رسیدگی خاص است و نمی‌توان تنها به اهدای هزینه تحصیل به این کودکان بسنده کرد و سایر مشکلات آنها را نادیده گرفت.

مواجه شدن با این موضوعات نیازمند دانش مددکاری و سازوکاری علمی است که بتواند نتیجه بخش باشد. به این ترتیب بهترین روش برای مواجه شدن با مشکلاتی از این دست به کارگیری و استفاده از نیروهای مددکاری اجتماعی و حرفه‌ای و همچنین با تجربه است.

استخدام مددکار حرفه‌ای

از آنجایی که تعداد مددجویان و گستره فعالیت موسسه زیاد است و روز به روز هم بیشتر می‌شود ما نمی‌توانیم به تناسب تعداد مددجویان، مددکار حرفه‌ای استخدام کنیم.

به همین خاطر به دنبال این هستیم که با موسساتی که فعالیت های همسو با مددکاری اجتماعی دارند همکاری کنیم. یکی از این موسسات نهاد «همپا» است.

 

ما با این موسسه قراردادی را منعقد کرده‌ایم و طی آن مقرر شده اعضای موسسه از طریق کلنیک های مددکاری در هرکدام از شعب دارالاکرام فعالیت مددجویان را رصد کرده و در صورت نیاز آنها را یاری و حمایت کرده و به ما گزارش دهند.

در پیگیری‌هایی که داشتیم متوجه شدیم این نهاد تحت نظارت بهزیستی فعالیت می‌کند و نیروهایی که در آن مشغول به فعالیت هستند همگی نیروهایی حرفه‌ای و تحصیلکرده هستند و تجربه خوبی در زمینه مددکاری اجتماعی دارند.

استفاده از نیرو های داوطلب مددکاری

در کنار همکاری با نهاد «همپا» به خاطر تعداد بالای مددجویان ناچار هستیم از وجود نیروهای داوطلب به نام همیار معتمد نیز استفاده کنیم.

برای اینکه نیروهای همیار معتمد و علاقه‌مند به همکاری داوطلبانه در رابطه با رسیدگی و بازدید و حمایت از مددجویان را در اختیار داشته باشیم و از آنها در مسیر کمک به مددجویان یاری بخواهیم برنامه‌هایی را در دست برسی داریم که یکی از آنها برگزاری کلاس‌های آموزشی برای این عزیزان است.

البته ایده آل به این صورت است که برای هر   ۲۰مددجو یک مددکار حرفه‌ای و با تجربه اجتماعی استخدام شود اما از آنجایی که موسسه دارالکرام یک موسسه حمایتی است و بودجه بالایی در اختیار ندارد طبعا نمی‌تواند در این زمینه هزینه کرده و تعداد زیادی مددکار اجتماعی را به خدمت بگیرد.

پیشنهاد من این بود که باید اول بانک مددکاران اجتماعی فعال را مشخص کنیم. به این ترتیب که تعداد مددکاران هر استان که موسسه در آنجا شعبه دارد مشخص شده و به روزمه کاری و تحصیلی آنها دسترسی داشته باشیم.

این اقدام انجام شده و برای همه شعب نامه نوشته شده است که درا ین مورد با ما همکاری کنند. دوم باید لیستی از افرادی که می‌توانند در زمینه مددکاری با ما همکاری کنند را تهیه کرده و ببنیم با چه تعداد از آنها می‌توانیم همکاری داشته باشیم و برای این عزیزان کلاس‌های آموزشی برگزار کنیم.

توانمندسازی این عزیزان یعنی مددکاران داوطلب و کم‌تجربه و دوستانی در این زمینه با ما همکاری دارند (به شیوه سنتی) می‌تواند در نهایت به توانمندسازی مددجویان منجر شود.

پیگیری کارها و فعالیت‌های مددجویان

بسیار مهم است که مددکاران ما به این مهارت و دانش دست پیدا کنند که چطور با مددجویان صحبت کرده، پیگیر کارها و فعالیت‌هایشان باشند و به آنها مشاوره دهند.

 

در کنار اینها ایده‌آل این است که خدمات روانشناسی و روانپزشکی نیز وجود داشته باشد، اما محدودیت‌ها فعلا چنین اجازه ای به ما نمی‌دهد. خواسته ما این است که تیمی متشکل از جامعه شناسان، روانشناسان، روانپزشکان و مددکاران حرفه‌ای در اختیار داشته باشیم ولی همانطور که اشاره کردم محدودیت‌هایی در این زمینه وجود دارد.

سرویس دهی به افرادی که دچار آسیب اجتماعی هستند

به عنوان مثال در موسسه دارالاکرام بخشی از افرادی که دچار آسیب اجتماعی هستند سرویس می‌دهند و به همین خاطر نیازمند تیمی کارشناسی و ماهر برای مواجهه درست و کارآمد با این عزیزان هستند که فعالیت‌هایشان اثر بخش باشد. شعار آن ها این است که حتی اگر بتوانن یک کودک را در مسیر تحصیل و زندگی طبیعی و سالم یاری کنند، یک کودک کار از جامعه کم کرده اند.

کودکان کار متاسفانه مستعد این هستند که در آینده تبدیل به فردی بزهکار و مجرم شوند و یاری آنها در کودکی می‌تواند کمک بزرگی به جامعه و خدمتی مقدس به کشور باشد.

اینجاست که درمی‌یابیم ارزش کار این موسسات تا چه حد والاست و چه تاثیر مثبتی بر کلیت جامعه‌ای که همگی در آن زندگی می‌کنیم دارد.

به همین خاطر لازم و ضروری است که بازوی مددکاری اجتماعی در این موسسات تقویت شده و پای کلینیک‌های حرفه‌ای مددکاری در هر موسسه ای در نقاط مختلف کشور باز شده و خیریه ها را یاری دهند.

اجرایی شدن چنین تصمیمی نیازمند زمان و مستلزم کوشش فراوان است. تصور مدیران موسسات از مددکاری همان چیزی است که تا به حال در موسسه بوده یعنی همان مددکاری سنتی، حالا ما باید با همکاری و همیاری مددکاران اجتماعی حرفه‌ای این تصور را کم کم عوض کرده و با استفاده از مهارت‌های مددکاران اجتماعی با تجربه در این مسیر تغییر رویکرد دهیم.

می‌دانم مسیری سخت و پرچالش را پیش رو دارید اما به همان اندازه نیز مصمم و با انگیزه بوده و چشم‌انداز روشنی برای کارتان داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.